مناجات با خداوند کریم و روضۀ سیدالشهدا علیهالسلام
بــیـــدارم و امــا دل بـــیـــدار نــدارم در تـوشه به جـز این دل بیـمار ندارم گفـتی که بیا تـوبه کن و بندۀ من باش صد حیف که من گوش بدهکار ندارم صد بار به رویم در این خانه گشودی امـا مـن بـیــچـاره بـه تـو کـار نـدارم این چشم خـطاکـار شده مـایۀ خجـلـت در روضه دگـر چـشم گـهـربار ندارم این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم من در دو جهان دل به علی دادهام و بس جـز بـا عـلـی و آل عـلـی کـار نـدارم میسوزم از این سوز که سربار حسینم ســربـار شـدم، هـمّـت عـیّــار نــدارم میسوزم از این روضه که با گریه حسین گفت: ای اهل حـرم مـیـر و عـلـمـدار ندارم |